سلایق و مشارب زبانی افراد بخصوص بعض اهل ادب که سره گرایی را در گفتار و نوشتار خود، زبان معیارشان قرارداده اند، متفاوت است. جمعی به زعم خود به تقلید از فردوسی، به جز کلمات فارسی در بیان و قلم و کتابشان، به کار نمی برند و ...
سال 75 هنوز «دفتر نشر میراث مکتوب» نام این مرکز بود، نه تخصصی در کار بود و نه ردیف بودجه ای، کم کمک مبالغی حسب میل و ارادۀ اولیا واریز می شد که گاه به سبب نافرمانی های معمول این حقیر، به مصرف امور واجب تر دیگری می رسید.
نه گفتن یک مهارت است که در تربیت ما ایرانیان چندان کاربردی ندارد. فرهنگ مردم ایران با تمام معایب و خوبی هایش، مملوّ از تعارفات و رو در بایستیهای نارواست.
قرنهاست که از عصر نهضت ترجمه در بیت الحکمۀ بغداد می گذرد و قرنها زبان علمی کشور - گویا تا عهد صفویه - زبان عربی بوده است.
آخرین کتابی که چاپ کردم، حال دوران بود. پاکیزه شدۀ رسالۀ دکتری ام که یک سال بعد از دفاع و نشر، در سال 1386 در دومین جشنوارۀ بین المللی فارابی، برندۀ جایزه شد. اگر اصرار و پیگیری اساتید و ضیق وقت نبود، آن هم به سرانجام نمی رسید. از آن سال به بعد، قبض و بسط ایام عمر، حالی و مجالی را فراهم نکرد تا در کنار ترتیب شوؤن اداری و تدبیر امور منزل، فراغتی دست دهد و کتابی به دست گیریم و گوشۀ چمنی را به خلوت برگزینیم و نسخی را که بعضاً مقابله و حروفنگاری هم شده، در حاشیۀ امور دیوانی و دفتری خود، به تنقیح و تصحیح آن بنشینیم. صد البته این نکته، هم حاکی از ناتوانی این کمینه در مدیریت است و هم توجیه تنبلی و از زیر کار در رفتن.
اخیراً دوستی تماس گرفت و خبر داد که فردی با اسم مستعار نقدی بر کتاب نسخه شناخت چاپ میراث مکتوب در سایت کتابخانۀ مجلس درج کرده است. گفت البته نقد حاوی نکات مثبتی هم هست، ولی نویسنده نقد نه حرمت...