ميراث مكتوب - علي صفري آق قلعه پژوهشگر و از همكاران مركز پژوهشي ميراث مكتوب در يادداشتي چند نكته را دربارۀ مقاله «ترقی معکوس در نامه بهارستان» متذكر شده است.
متن كامل اين يادداشت به شرح زير است:
در نوشتن هر مقالهاي بيش از آنكه مطالب ساختاري اهميت داشته باشد، مطالب محتوايي است كه براي خوانندگان كارآمد خواهد بود.
در اينكه ساختار ظاهري مجله نيز در جاي خود اهميت بسياري دارد شكي نيست. بويژه در نشريهاي كه بصورت تخصصي به هنر نسخهآرايي ميپردازد. اما اين موارد، فرع بر اصل هستند و محتواي علمي مجله بيش از همه اهميت دارد. آنچه در اين مقاله پررنگ تر است، توجه به ساختار ظاهري مجله است كه ميتواند با ارائه نقدهاي منطقي در شمارههاي ديگر اصلاح شود. برخي از مطالبي كه درباره ساختار ظاهري مجله نامه بهارستان نوشته شده به گمان من درست هستند اما نويسنده مقاله آنها را با لحني گزنده مطرح كرده است كه لزومي نداشت.
ديگر آنكه بخشي از انتقادات، صرفاً متوجه سردبير نشريه بوده است كه جنبۀ علمي و سازنده ندارند. اما در ميان مطالب مقاله، يكي دو نكته نادرست هم هست. براي نمونه در بند چهارم اشاره شده كه نام مشاوران علمي، عليرغم تصريح در مجله به ترتيب الفبايي نيست. اگر به اين صفحه بنگريم ميبينيم كه نامها الفبايي است و اشتباهي در مجله پيش نيامده است. بنابراين دانسته نيست كه مقصود نويسنده مقاله از الفبايي نبودن چيست؟ ديگر آنكه در بند ششم مقاله آنچه از «پيشگفت» سردبير نقل شده كاملاً هدفمند و بي توجه به مفهوم كل نوشته برگزيده شدهاند و اين شيوه موجب گمراهي خواننده خواهد بود.
به هر حال نامۀ بهارستان در بيش از يك دهه فعاليت خود به يك نشريه تخصصي در زمينه نسخهشناسي بدل شده است و اميدواريم كه همچنان جايگاهي براي نشر مقالات تخصصي در اين زمينه باشد.
نشريهاي كه با پشتيباني و اعتبار كتابخانه مجلس و تلاش متخصصان اين رشته - مانند استاد زندهياد ايرج افشار - پا گرفته است و فارغ از هر نگاه جانبدارانهاي، اكنون يكي از معدود مجلات تخصصي واقعي در ايران است. نگهداري چنين مجموعهاي نيازمند همان كوششها است. يعني هم بايد متخصصان اين رشته همكاري خود را با اين نشريه ادامه دهند و هم ديدگاه و برنامهريزيهاي مديريت جديد نشريه صرفاً در راستاي اهداف و تخصص نشريه باشد. آنچه از «پيشگفت» سردبير برميآيد، نگرش مديريت جديد بر گسترش دامنه موضوعي مجله است كه به گمان من دو پيامد خواهد داشت. يكي دور شدن نشريه از موضوع تخصصي ويژه آن و ورود به مباحثي است كه ارتباط مستقيم با اين رشته ندارند. ديگر اينكه با دور شدن از تخصصگرايي معمولاًسطح تخصصي مقالات پايين ميآيد. در اين زمينه بايد توجه داشت كه در مباحث تخصصي نميتوان سطح نوشتهها را با توجه به سطح نياز مخاطبان پايين آورد. البته برخي مباحث بسيار تخصصي كه پرداختن بدانها هزينه گزافي ميطلبد و ضمناً فقط عده اندكي به وسايل آن دسترسي دارند هنوز براي مباحث نسخهشناسي ناكارآمد هستند. براي نمونه آزمايش هاي فيزيكي و شيميايي با دستگاههاي پيشرفته بر روي نسخهها صرفاً براي چند متخصص - كه عمدتاً با نسخهشناسي ناآشنا هستند- امكانپذير است و اين آزمايشها را ميتوان براي هر شيء باستانشناسانه ديگري نيز انجام داد.
در ايران حدود سيصدهزار نسخۀ خطي وجود دارد و نيز چند ميليون نسخه خطي بيرون از كشور هست كه شناسايي بسياري از آنها براي سرزمين ما ضروري است و كاربرد آن شيوههاي پيچيده و گرانقيمت براي بررسي اين حجم انبوه نسخهها عملي نيست. بنابراين بهتر است كه شيوههاي پژوهشي كارآمدتري را براي نسخهشناسي برگزينيم و شيوههاي گزاف و تجملي را در موارد بايستهتر به كار بريم. اگر مقصود سردبير از عمومي كردن مباحث مجله اين باشد بسي سودمند است اما هرچه هست، نبايد بگذاريم سطح علمي مجله پايين بيايد. دربارۀ خروج از زمينۀ تخصصي مجله بايد يك نكته را بيفزايم. در شمارههاي پيشين مجله نيز نوشتههايي بيرون از مباحث نسخهشناسي چاپ شده است كه عمدتاً مرتبط با مباحث متنشناسي متون دوره اسلامي بوده است. بويژه كه فهرستنويسي نيز از مباحثي بوده است كه كمابيش در نامه بهارستان مطرح بوده و يكي از دو پايه اصلي فهرستنويسي، متنشناسي است. با اين توضيح و با توجّه بدين نكته كه ميزان توليد مقالات جدي در زمينه نسخهشناسي هنوز اندك است، ميتوان پذيرفت كه بخشي از مجله به مباحث متنشناسي اختصاص يابد اما بايد در اين زمينه نيز تناسب معقولي را در نظر بگيريم.
در شماره اخير نامۀ بهارستان مقالاتي هست كه ارتباط چنداني با نسخهشناسي ندارند. همچنين مقالاتي ضعيف و غيركارشناسانه نيز در آن ديده ميشود. روشن است كه اين كاستيها در اثر فترت ميانه تغيير دو سردبير روي داده است و تا حدودي نيز ناگزير بوده است. بنابراين داوريهاي قابل اطمينانتر بايد بر پايه شمارههاي بعدي مجله صورت بگيرد و اميدواريم كه دگرگونيهاي پيش آمده، در اصل اين بنا خللي وارد نياورد. بنايي ارزشمند كه شكلگيري آن حاصل تلاش افراد بسياري بوده است.
ذيلي بر يادداشت بالا (شنبه 5 بهمن 92)
مطلب بالا را كه نوشتم يادداشتهايي درباره آن از سوي ديگران درج شد كه اين يادداشت نو را ميطلبيد. بنابراين اشاره ميكنم كه در اينجا قصد داوري ميان مدير پيشين و مدير كنوني نبوده و لذا نه در صدد دفاع از آن يا كوبيدن اين هستم. نه با رفتن مدير پيشين چيزي از دستم گرفته شده و نه با دفاع از مدير كنوني ديناري به من خواهند پرداخت. براي نوشتن مقاله اخير ريالي به من پرداخت نشده چنانكه براي نوشتههاي شمارههاي پيشين نيز چيزي دريافت نكردهام. بنابراين براي من سودي نداشته كه به سود يكي و به زيان ديگري داوري كنم. عمده سخن من اين است كه با سالها تلاش، يك محمل خوب براي نسخهشناسي ايران فراهم آمده و بايد حفظ شود. آن هم نه با نوشتن شبنامههاي جهتدار؛ بلكه با نوشتن مقالات سودمند.
به گمانم اشاره به موفّق بودن نشريه و اينكه شماره اخير داراي كاستيهايي هست، بهترين دفاع از مدير پيشين بوده است ولي گويا برخي از خوانندگان، بدون تصريح، بدين موضوع پي نميبرند.
اينكه برخي از يادداشتهاي دوستان بجاي پرداختن به جنبه علمي، به جنبههاي شخصي معطوف شده است مؤيدي بر گفته من است. متأسّفانه در دستگاههاي ما بجاي پيريزي بنيانهاي اصولي و مفاهيم منطقي، همواره شخصيّتها حاكم هستند و لذا با تغيير هر مديري بايد مترصّد بود كه يك مجموعه از هم بپاشد. گويي هيچكدام از اجزاي آن مجموعه توانايي انديشيدن و انجام كاري را ندارند.
از سويي اگر با رفتن يك مدير، مجموعه آسيب كلّي ببيند، نشانگر آن است كه شخص در مديريّت خود موفّق نبوده و صرفاً براي منافع خود كار كرده است
اين يادداشت پيش از اين در بخش نظرات مقاله «ترقی معکوس در نامه بهارستان» به ثبت رسيده بود كه به دليل اهميت آن در بخش اخبار سايت مركز پژوهشي ميراث مكتوب درج شده است..........................................................
اخبار مرتبطترقی معکوس در نامه بهارستان.........................................................
نظر کاربر: حسن علیزاده
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 10:35
با سلام جناب آقای صفری صرفا به مقاله ی خود نباید توجه کنند و به خاطر آن سایر مقالات را هم دارای بار علمی و پژوهشی تصور کنند با یک گل بهار نمی شود از آقای صفری انتظار میرود که منصفانه قضاوت کنند نه اینکه به سبب چاپ مقاله خود و مقالاتی که در آینده قصد چاپ آنها را در این مجله دارند بخواهند برای کل مجله نامه بهارستان توجیه منطقی و علمی بتراشند.
نظر کاربر: علی جوادی
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 16:
باید دید اگر شماره بعدی نامه بهارستان همچنان حاوی اینگونه مقالات به گفته آقای صفری غیر کارشناسانه و نامرتبط با نسخه شناسی باشد باز ایشان در مقام دفاع از این اقدام سردبیر برخواهند آمد یا نه؟؟؟معلوم است که سردبیر مجله مقالات را بدون هیچ نوع ضابطه ای چیده و چاپ کرده و این قولی است که جمله اهل تحقیق بر آنند
نظر کاربر: دانیال نبی
چهارشنبه 2 بهمن 1392 - 18:19
از آقای صفری ابدا واصلا انتظار نوشتن چنین دفاعیه ای نمی رفت شفاها نیز به ایشان خواهم گفت البته هر انسانی جایزالخطا است اما این خطا بخشودنی نیست.
نظر کاربر: مهرداد چترایی
پنجشنبه 3 بهمن 1392 - 18:41
درود.اتفاقاً با دیدن شمارۀ اول از دورۀ جدید نامۀ بهارستان وتغییرات نادلپسند وغیر محققانۀ آن نسبت به آنچه در شماره های قبل وجود داشت تأسف بسیار خوردم. قصد بنده نه تمجید وتحسین از دقت وهنر نادر مطلبی کاشانی است ونه انکار وتقبیح اقدامات سعید عریان؛ اما فاصلۀ بسیاری هست بین این شمارۀ اخیر با شماره های پیشین ؛ هم در ظواهر آن و هم در محتوایش. شاید برای آنانکه به جزییات توجهی ندارند، نبودن «لوگو»ی کتابخانۀ مجلس بر روی جلد وجعلی بودن خوشنویسی داخل جلد وصفحه آرایی نامناسب در بیشتر صفحات ونابسامانی هایی از این دست چندان مهم نباشد ولی در چشم اهل تحقیق که دقتهای در حد وسواس گردانندگان شماره های پیشین را تجربه کرده اند، همینها وهمانندانش از نشانه های اعتبار مجله است. درباب محتوای مقالات هم نباید فقط به یکی دو مقاله این شماره تازه نگریست وقطعاً خود جناب صفری آق قلعه هم اگر مقالات را بطور کلی مقایسه کنند مطمئنم که بیش از آنچه که در جوابیه شان مرقوم فرموده اند متوجه اختلاف سطح علمی و تخصصی این شماره با شماره های پیشین خواهند شد. شاید هم «گزندگی» لحن دکتر رجب زاده به علت همین اختلاف سطح باشد.(البته بنده آن را نه گزنده که طبیعی می دانم). اما در اصل از ریاست محترم کتابخانه مجلس باید پرسید در تغییرمطلبی کاشانی وانتصاب سعید عریان چه ملاکها وضرورتی در کار بوده است؟
نظر کاربر: سعيد ليان (ويراستار سابق نامهي بهارستان)
جمعه 4 بهمن 1392 - 00:42
بنده دوست ندارم راجع به شمارهي جديد مجلهي نامهي بهارستان صحبت كنم. صحبت از شمارهي جديد ناگزير سخن از شمارههاي پيشين و مقايسهي دورهي جديد و دورهي قبلي را پيش ميآورد و طبيعي است كه بنده به عنوان كسي كه دو سه سالي ويراستار دورهي قبلي مجله بودهام حكم به برتري دورهي پيشين بدهم و محاسن آن را برشمارم. ولي حقيقت امر اين است كه ويراستار و سردبير مجله به آن سنجاق نميشوند كه براي خوانندگان محاسن آن را بازگو كنند و دربارهي كارهايي كه كردهاند توضيح دهند. مخاطبان مجله خود بايد آن را ارزيابي كنند. «مشك آن است كه ببويد نه آن كه عطار بگويد». و اما در مورد مطلبي كه با نام «ترقي معكوس در نامهي بهارستان» منتشر شده است: اجازه بدهيد مثالي بزنم. فرض كنيد شخصي مدعي است كه خودروي پژو بهتر از پيكان است. از او دليل اين مدعا را ميپرسيم و متوقعايم كه دلايلي از اين جنس بياورد كه مثلاً پژو سريعتر ميرود، ايمني بالاتري دارد، كممصرفتر است، هوا را كمتر آلوده ميكند، قطعات آن ديرتر خراب ميشود، در آن احساس راحتي بيشتري ميكنيد و امثال اين دلايل. اما جوابي كه ميشنويد همچو چيزي است كه: بله، آرم پژو شير است و هيبتي دارد، اما آرم پيكان زشت است و شبيه الاغ چلاق است! بنده بسيار متأسف شدم كه چنين دفاع بيمايهاي از دورهي پيشين مجله صورت گرفته است و دارم به اين نتيجه ميرسم كه شايد پژوهشگران حوزهي نسخهشناسي واقعاً تفاوت شمارهي جديد و شماره هاي قبلي را فقط در چنين چيزهايي ميبينند كه مثلاً روي جلد شمارهي جديد آرم كتابخانهي مجلس هست يا نيست! آفرين به اين دقت و تيزبيني و مويشكافي! در اين سالها كه بنده در مجلهي نامهي بهارستان كار ميكردم و من و دوست عزيزم پژمان فيروزبخش و خود آقاي نادر كاشاني يك مقاله را براي ويرايش صد بار زير و رو ميكرديم محض رضاي خدا يك نفر از ويرايش مجله تعريف نكرد. البته چرا، فقط يك بار آقاي دكتر روتا تعريفكي از ويرايش مجله كرد، والا هر كه مجله را ديد گفت كه چه قدر آراسته و پاكيزه است و دست صفحهآراي مجله درد نكند. و البته راست هم ميگفتند، دوست عزيز بنده، آقاي محسن طالبي آبكناري، واقعاً مجله را به آراستهترين صورتي آماده ميكردند، اما آيا حسن مجلهي نامهي بهارستان فقط ظاهر خوشگلش بود؟ و اشكال شمارهي جديد فقط همين ايرادات بنياسرائيلي است كه جناب رجبزاده نوشتهاند؟
نظر کاربر: ناشناس
جمعه 4 بهمن 1392 - 15:49
زمانی که مجله نامه برای نمایشگاه فرانکفورت با عجله چند نسخه ای چاپ و معرفی شد، بنده نقد زیر را قلمی کرده و حدسی هم زده بودم که چند مقاله آن از پیام بهارستان و چند مقاله از قبل بوده است. بعدا طبق اخبار موثق از دو نفر، فهمیدم حدسم درست بوده است. عدم تجانس بین مقالات به علت آن است که با فشار زیاد وقتی نتوانستند مقالات را در یک سطح نگه دارند، برخی از مقالات خوب مجله پیام را به آن اضافه کرده و مجله فعلی را منتشر کردند. به هر حال، نقد بنده برای حدود سه ماه پیش است: بالاخره بعد از مدتها شماره جدید نامه بهارستان منتشر شد، البته با سردبیر جدید و سبک و سیاقی جدید. بنده به رفت و آمد افراد، سلایق و دیدگاه های متفاوت نقدی ندارم و همه اینها محترم است و نقد بنده را به حساب این جور مباحث نگذارید. اما چند نکته وجود دارد. یکی این که درست است که شما به هر دلیلی با فردی نمی توانید کار کنید. ولی مجله ای که چشم و چراغ نسخه پژوهان، محققان و پژوهشگران داخل و خارج بود برای خود شخصیت حقوقی دارد. مگر شما اولین شماره آن را منتشر کردهاید که شماره یک بر آن گذاشتید؟ دور جدید!!! به راحتی می گفتید مدتی این مثنوی تأخیر شد. تا کادر جدید بتوانند مجله را جمع کنند طول کشید نه این که دور جدیدی از آن شروع شد. اما نکته مهمتر این که هر مسوولی به دلایل کاری، سلیقه ای و حتی شخصی نمی تواند با فرد یا افرادی کار کند. اما کن فیکون کردن یک مجله در این سطح و بر باد دادن حاصل زحمات بزرگان پیشین، بهتر از این نمی شد. با احترام به همه نویسندگان شماره جدید، باید بگویم حداقل نویسندگان پیشین را که اکثرشان در سطح جهانی بودند حفظ کنید؛ البته می دانم که سخت و شاید امکان پذیر نباشد، چون آنها به گل روی مینوروان ایرج افشار و مانند او مقاله می دادند. درست است که هیچ کاری بدون عیب و نقص نیست. چند نقد به شیوه انتشار قبلی نامه بهارستان وارد بود که قابل رفع بود. نقد اساسی که در بوق و کرنا شد هزینههای مجله بود. صرفه جویی در هزینه ها امکان پذیر بود، اما باید توجه داشت که انتشار مجله ای در این سطح، هزینه زیادی دارد. اکنون این حدس از بنده است که چند مقاله خوب این شماره، باقی مانده از مقاله های قبل است. بگذریم، فکر می کردم که ساختن چقدر سخت و نابود کردن چقدر راحت است، در فرهنگ، سیاست، اجتماع و اقتصاد. بلیه چندین سال اخیر.
نظر کاربر: ناشناس
شنبه 5 بهمن 1392 - 08:29
با سلام اينكه فاضل گرامي جناب آقاي علي صفري آق قلعه مقاله اي در شماره جديد نامه بهارستان دارند دليل نمي شود از آن دفاع كنند. به نظر من تنها مقاله مفيد و علمي شماره اخير همان مقاله خود آقاي صفري است. اما ساير مقالات چه، مقاله اي كه بر اساس فهرستي چند نسخه كاملا معمولي را به عنوان نسخه هاي مهم به زبان فارسي معرفي كرده چه ارزشي دارد؟ يا خوشنويسان خوشگو چگونه مقاله اي است؟ به نظرم شماره جديد نامه بهارستان حتي قابل مقايسه با نشريات معمولي اين حوزه هم نيست. در حال حاضر به جز نشريه آينه ميراث نشريه قابل دفاع ديگري در حوزه نسخه هاي خطي نيست. البته از آقاي صفري دانشمند جوان فاضل كه تك تك مقالاتشان مفيد و ارزشمند است انتظار چنين دفاعي از نشريه اي غير علمي با سردبيري مغرض و غيرعلمي تر نمي رفت. با آرزوي موفقيت براي جناب آقاي صفري
نظر کاربر: ریما
شنبه 5 بهمن 1392 - 08:34
مگر صفحه آرایی دوره جدید مجله با آقای طالبی نیست؟ ظاهرا ایشان هنوز به عنوان صفحه آرا مشغولند. پس چرا اینقدر کارشون ایراد پیدا کرده؟
نظر کاربر: طباطبايي
شنبه 5 بهمن 1392 - 09:46
از آقاي صفري كه كتاب نسخه شناخت را تاليف كرده اند، توقع مي رفت درك بيشتري از مباحث تخصصي داشته باشند. چون غرض آمد هنر پوشيده ماند. اينكه سردبير جديد مقاله ايشان را زود چاپ مي كند نبايد باعث شود ايشان چشمشان را به روي حقايق ببندند. و الا ايشان كه چنين دفاعيه اي بنويسند از بقيه چه توقعي مي رود. اميدواريم رييس كتابخانه مجلس فكري به حال سردبيري اين مجله بكنند يا اينكه مسئولان بالاتر فكري به حال كتابخانه مجلس بكنند.
نظر کاربر: ناشناس
شنبه 5 بهمن 1392 - 11:07
در پاسخ به کاربر ریما خیر صفحه بندی شمارۀ جدید نامۀ بهارستان به صورت کنتراتی به مؤسسۀ فرهنگی هنری پیشین پژوه واگذار شد و سردبیر جدید آقای دکتر سعید عریان هم لابد از بس از کار آنها راضی بوده تلفن تماس آن مؤسسه را در شناسنامۀ مجله آورده و برایشان تبلیغ کرده است. مشاور فنی و هنری این شماره نیز چنانکه در شناسنامۀ مجله دیده می شود فرزند سردبیر جدید آقای سروش عریان است و همین عاقلان را بسنده خواهد بود.
نظر کاربر: ناشناس
شنبه 5 بهمن 1392 - 11:57
ببخشید آیا واقعا مثلا خانم رنجبر مقاله نویس هستند؟ مقالات ایشان را خوندید؟ گریه و افسوس بر مجموعه کریم زاده تبریزی. افسوس بر مجله ای که چشم و چراغ فهرستنویسان و فهرست نگاران بود. آقای صفری خیلی یه طرفه قاضی رفتید و این ا شتباه محض است. من با حرف اقای لیان موافقم ولی افسوس که ...
افزودن دیدگاه جدید