ميراث مكتوب - زمانه خيام، اين شاعر و حكيم بزرگ، با سالهاى پايانى حاكميت سلجوقيان مصادف است. همزمان با دوره فروپاشى خلافت بنىعباس، دولتهاى متعددى در ايران، بر سر كار آمدند. امويان به رغم مخالفت اسلام با برترىجويى هاى قومى، نژادى و قبيلهاى، و برادر دانستن تمام مسلمانان، ملتهاى ديگر تحت حاكميت خود، حتى مسلمانان، را «موالى» ـ بندگان ـ مىناميدند و سياستى مبتنى بر برترى عرب را در پيش گرفته بودند. همين برخورد بود كه غير عربها را نسبت به امويان دلسرد كرد و به طرفدارى از على(ع) و خاندانش كشاند. بنىعباس به كمك غير عربان، مخصوصاً ايرانيان و تركها، امويان را از صحنه تاريخ حذف نمودند. ايرانيانى مانند برمكيان و نوبختيان از همان سالهاى نخست حاكميت بنىعباس، در عرصه امور سياسى نقشهايى به عهده گرفتند. در قرن سوم (نهم ميلادى) طاهريان و صفاريان، و از اوايل قرن چهارم (دهم ميلادى) سامانيان، بر كرمان، سيستان، جرجان (گرگان)، رى و طبرستان حاكم شده و ماوراءالنهر را به حاكميت خود درآوردند. آنان با واليانى كه در خراسان گماشتند به اداره اين منطقه نيز پرداختند. زيّاريان از همان سالها تا نيمه اول قرن پنجم (يازدهم ميلادى) در اصفهان و اهواز قدرت را در دست داشتند؛ و باز به همين ترتيب سلسله آل بويه از همان سالها بنىعباس را زير فرمان خود درآورد.
متني كه در بالا مطالعه كرديد بخشي از مقاله «خيام و رباعياتش» است كه به قلم عبدالباقي گولپينارلي نگارش شده و به مناسبت روز 28 ارديبهشت روز بزرگداشت حكيم عمر خيام بر روي پايگاه اطلاع رساني مركز پژوهشي ميراث مكتوب قرار گرفته است.
متن كامل اين مقاله را در در فايل زير مشاهده كنيد.

دريافت فايل
افزودن دیدگاه جدید