ميراث مكتوب - در ادوار پيشين و امروزه نيز پرداختن به هنر، بي پشتيباني دولتمردان امكانپذير نبوده است. بنابراين، آگاهي از چگونگي پشتيباني ها و منابع درآمد هنرمندان، از پژوهش هاي بايسته در اين زمينه است. مرقّع 193 كتابخانۀ سنا يكي از مرقّعات ارزشمند آن مجموعه است كه پيش از اين به مجموعۀ شخصي دكتر مهدي بياني تعلّق داشته است. در اين مرقّع، عمدتاً قطعاتي از خطوط محمّدشفيع الحسيني شكسته نويس (شفيعا) درج شده است كه يكي از آنها «قبضي» (رسيدي) است كه از سوي محمّدشفيع دربارۀ دريافت مواجبش نوشته شده است. تصوير اين قبض را در «شكل 1» ميبينيم كه عبارات آن چنين خوانده ميشود:
«غرض از تحرير اين دو كلمه آنكه مبلغ شش تومان و پنجهزار دينار تبريزي كه از جمله وجه مواجب ئيلانئيل اقلّ خلق الله محمّدشفيع الحسيني شكستهنويس حسبالحكم اشرف بر وجوه سوقالدواب و ترياكفروشي ممالك محروسه تنخواه داده شده بود وجه مزبور [تكرار شده] به اقباضِ وكلاء عالي رتبۀ مقدّسمرتبتِ رفيع منزلت، آقايي مخدومي مشعلدارباشي بالتمام و كمال واصل و عايد گرديد».

شكل 1
اين رسيد، از ديدگاه پيش گفته ارزشمند است و نشان ميدهد كه محلّ پرداخت مستمرّي وي دستكم در يك دورۀ زماني، از وجوه سوقالدّواب و ترياك فروشي ممالك محروسه تأمين شده است. مقصود از سوقالدواب در اينجا راستة فروش چارپايان در بازار بوده است چنانكه در جغرافياي اصفهان (ميرزا حسينخان پسر محمّدابراهيمخان تحويلدار اصفهان [تأليف 1294 ق]، به كوشش دكتر منوچهر ستوده، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1342 خ، ص 116) آمده:
«جماعت دلال، چهار نوعاند. دلّالِ سوقالدّواب كه در بازار مالفروشان دلّالي چهارپايان ميكنند».
تأمين منابع مالي از اينگونه «محل»ها در گذشته رواج داشته چنانكه در تاريخ هرات (منسوب به عبدالرحمن فامي هروي، تهران، ميراث مكتوب، 1387 خ، ص 61) دربارة عمرو ليث صفّاري آمده:
«و پيوسته در اصطبل عمرو هشتهزار بارگير بر بند بودي. يك روز نماز ديگر با اصطبل درآمد و بر كرسي بنشست و بفرمود تا توبرَهاء تهي كه از سر اسب فروميكردهاند پيش او ميآوردند. بعد از آن بفرمود تا بيفشاندند؛ هزار من جمع شد. آخُرسالار را بفرمود كه بايد كه هر روز همچنين كني و در وجه مواجب كسي نهي كه به جنگ ميرود و كارهاء بزرگ مقاسات ميكند ...».
در گفتگويي كه دربارۀ اين موضوع با دوست دانشورم پژمان فيروزبخش داشتم اشاره كردند كه چنين قبضي را در كتاب احوال و آثار درويش عبدالمجيد طالقاني (پژوهش و نگارش غلامرضا مشعشعي، تهران، كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي، 1391 خ) نيز ديدهاند. پس از مقابله روشن شد كه اشارت ايشان درست بوده و قطعة ياد شده نگارش ديگري از اين قبض (رسيد) است. اين قطعه در كتابخانه كاخ گلستان نگهداري ميشود و تصوير آن در صفحة 41 آن كتاب چاپ شده است. متأسّفانه شماره بازيابي اين قطعه در آن كتاب ثبت نشده و لذا نميدانيم كه چه شمارهاي دارد. تصوير بخش مربوطه از اين قطعه را در «شكل 2» ميبينيم.

شكل 2
چنانكه ميبينيم، قطعة كاخ گلستان جز آنكه رقم و خطاب دارد، پختگي و استواري بيشتري نسبت به قطعة مرقّع سنا دارد و ضمناً تعلّق آن به كتابخانۀ كاخ گلستان نيز ميتواند مؤيّدي بر اصالت اين قطعه باشد. با اين حال بايد توجّه داشت كه قطعة كتابخانة سنا نيز خوش نوشته شده و ظرافتهاي آن بويژه در تحريرهايي كه مغاير با قطعة كاخ گلستان است، نشانگر خوشدستيِ نويسندۀ قطعه است. بنابراين شايد بتوان گفت كه قطعة سنا صرفاً يك قطعۀ مشقي نيست و محمّدشفيع، عبارتهاي ثابتي را براي قطعهنويسي برگزيده بود و آنها را در قطعات خوشنويسياش مينوشته است.
بويژه كه قطعهاي در همان مرقّع كتابخانة سنا هست شامل عرضهداشتي به قلم محمّدشفيع (قطعۀ چهارم مرقّع) و رونوشتي از همان عرضهداشت در كتاب احوال و آثار درويش عبدالمجيد طالقاني (ص 43) چاپ شده است و قرائن ظاهري نشان ميدهد كه عرضهداشت مرقّع سنا بايد اصيل باشد.
علی صفری آق قلعه - مرکز پژوهشی میراث مکتوب........................................................
نظر کاربر: س.خ.ناييني
شنبه 12 بهمن 1392 - 12:00
با سلام قطعه 6 همين مرقع كتابخانه سنا نيز عريضه شفيعاست.نيز مرقع مورد نظر شما ممكن است شماره 1533 كاخ گلستان باشد كه در فهرستش (ص 17)نيز به وجود اين عريضه اشاره شده.از درويش عبدالمجيد نيز در همان فهرست ودر مرقع 1532 عريضه اي معرفي شده.از سيد گلستانه وزين العابدين اصفهاني هم عرايضي چاپ شده ولي تا اينجا عريضه اي از نيريزي كه پر كار هم بوده ديده نشده. با احترام
افزودن دیدگاه جدید