میراث مکتوب - محمد بن ابی بکر عبدالقادر رازی از علما و ادبای سده هفتم هجری است، ظاهراً از جزئیات زندگی وی آگهی چندانی به دست ما نرسیده باشد. از وی آثاری چند در لغت و تفسیر و بلاغت و امثال به جای مانده است. خوشبختانه کتاب نفیس امثال و حکم او را استاد فاضل دکتر فیروز حریرچی - حفظه الله تعالی - تصحیح و ترجمه کرده و در اختیار مشتاقان نهاده اند. با وجود دقت بسیاری که در تصحیح و ترجمه کتاب مبذول کرده اند، کار ایشان دچار پاره ای کاستی ها و احیاناً اغلاطی در ترجمه پاره ای از مصاریع و ابیات است، نگارنده بر خود واجب دانست که برخی از آن کاستی ها و اغلاط را بیان کند باشد که در طبع های پسین کتاب مرتفع شود.
- ص7. استاد حریرچی در آنجا آثار رازی را ذکر کرده اند، امّا برخی از آثار دیگر وی در آنجا دیده نمی شود، مثلاً کنز الحکمه وی که ظاهراً تا کنون تصحیح نشده است، نسخه ای از این اثر در قونیه به شماره 1268 موجود است، خوشبختانه نسخه دیجیتالی شده این اثر را می توان از سایت «مکتبة الودود» دانلود کرد.
- نکته مهم دیگر اینکه استاد حریرچی تاریخ نسخه موجود امثال و حکم را 686ه.ق. نوشته اند، در حالی که نسخه موجود مطلقاً چنین تاریخی دیده نمی شود! بلکه نسخه مذکور به همراه چند رساله دیگر در بین سال های 700-713ه.ق. نگاشته شده است، متأسّفانه استاد حریرچی تصویری از نسخه مورد استفاده خود نیاورده اند که این خود یکی از کاستی های بخش نخست کار ایشان است، در ذیل تصویری از صفحه نخست و پایانی نسخه مورد استفاده ایشان (که فیلم آن به شماره 5045 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است) آورده می شود:


- در بخش ترجمه اشعار غلط های مطبعی و سهوالقلم هایی دیده می شود که مواردی از آن ها را در ذیل می آوریم:
-ص133. به غلط «عمیر بن معد یکرب» ثبت شده، در حالی که درست «عمرو بن معدی کرب» است.
-ص 182. در ترجمه بیت شماره 392 به جای «خشن»، «خش» ثبت شده؛ همچنین لفظ «بو» زائدی نیز در همان سطر آمده است.
-ص182. لئن کان سمٌّ ناقعٌ تحتَ نابِها/فَفِی لَحمِها تریاقُ غائلةِ السّمِّ. در ترجمه این بیت نوشته اند: «اگرچه [مار] زهر کشنده به زیر دندان دارد، پس تریاق هم که کشنده و ضد زهر است اندرون گوشت اوست». لفظ «اندرون» زائد به نظر می رسد. ظاهراً استاد متوجّه اشاره طبّی موجود در مصراع دوم نبوده اند، در مصرع دوم به این باور کهن اشاره شده است که برای گوشت مار خواصی طبّی قائل بوده اند، در تاریخ الوُزَراء ابوالرَّجای قمّی نیز به آن باور کهن چنین اشاره شده است: «همچون مار باشد که در دندان او زهر باشد و در گوشت او تریاک» (قمی،1363: 156)
-ص202.و هل نافِعی أن تُرفَعَ الحُجبُ بینَنا/و دُونَ الّذی أمَّلتُ مِنک حجابُ. ترجمه مصراع دوم چنین آمده است: «در حالی که حجاب باشد در برابر کسی که امید از او دارم». امّا ترجمه درست باید چنین باشد: در حالی که در برابر چیزی که [آن را] از تو امید دارم حجابی باشد.
- ص231. در این صفحه عین ترجمه بیت شماره 472 برای بیت شماره 473 آمده است که احتمالاً غلط مطبعی باشد.
-ص224. و كنت كذِئبِ السَّوءِ لَمّا رَأى / دماً بِصاحبِه یوماً أحالَ عَلَی الدَّمِ. می باید که «دماً» به پایان مصراع اول آورده شود.
- ص239. سعیدُ الدَّار خَیرٌ مِن أبیه/.... ترجمه: سعیدِ(نام شخصی) این خانه بهتر از پدر اوست..، به گمان نگارنده «سعیدالدار» اسم عَلَم است و باید به همان صورت سعیدالدار ترجمه شود.
نام «سعیدالدار» در کتب پیشینیان دیده میشود.مثلاً «أحمد بن سعيد الدار». ر.ک: (بُستی، 1397: 135)
- ص244. و إذا دعونَک عَمَّهنَّ فإنّه..، این مصراع چنین ترجمه شده: چون تو را نزد زنان به لفظ عمو خطاب کنم..، در حالی که «خطاب کنند» درست است.
- ص280. لفُرقَةٍ کُلُّ اجتماعِ اثنین. ترجمه: «بر جدایی هر اجتماعی دو تن باید»!. در حالی که ترجمة درست چنین است: هر اجتماع دو نفری برای جدایی است(در نهایت هر جمعی دچار پراکندگی می شود). مصراع نخست آن، چنین است: لم یَجتَمِع جمعٌ لغیرِ بینٍ. این نکته را باید یادآور شد که «اثنین» مضاف الیه است نه «مبتدای مؤخَّر»!، گویا استاد حریرچی «اثنین» را مبتدا پنداشته¬اند که مصراع مذکور را چنان معنا کرده اند،البته در صورت مبتدا شدن باید «اثنان» می آمد نه «اثنین». مصراع مذکور را با این بیت مشهور مولی الموالی امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) بسنجیم:لکُلِّ اجتماعٍ مِن خلیلَینِ فُرقَةٌ/و کُلُّ الذی دونَ مماتَ قلیلُ...
-ص287. الصَّبرُ عندَ الصَّدمةِ الأولی. ترجمه: «شکیبایی به هنگام ضربة نخستین است». لازم به ذکر است که این بیت عین حدیث شریف نبوی است و خوشبختانه برخی از علما و ادبای برجسته عرب آن را به گونه دیگری معنا و توضیح داده و شرح کرده اند که برای فایدة بیشتر در اینجا شایستة یادآوری می نمایید.
سید رضی(ره) در کتاب مستطاب المَجازات النَّبَوِیَّة در باب حدیث مذکور چنین می فرمایند: «مِنْ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ: «الصَّبْرُ عِنْدَ الصَّدْمَةِ الْأُولَى» وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى: «الْأَجْرُ عِنْدَ الصَّدْمَةِ الْأُولَى» و هذا القَولُ مجازٌ، و المُرادُ بالصَّدمةِ أوّلُ ما يَطرُقُ الإنسانَ مِن النَّوائبِ، و يَبُدُّهُهُ مِن المصائبِ، فشَبَّهَ ذلك عليه الصَّلاةُ و السَّلامُ في شدّةِ وَقعَتِه و عظيمِ رَوعَتِه بصدمةِ الجسيمِ الشَّديد أو صَكّةِ الحَجَرِ الثَّقيلِ؛ في أنَّه يُوهِنُ و يَحطِمُ، و يَرمَضُ و يُؤلِمُ، فإذا صبرُ الإنسانِ لتلك الواقعةِ، و تماسُكُ تحتَ تلك الرَّوعةِ، و سلّم للأقضيةِ النَّازلةِ و الأقدارِ الغالبةِ، و لم يَنفُذ في جَواذبِ الجَزَع، و يَركُض في مِضمارِ القَلَق، أعطي الأجر برُمَّتِه، و قيد إليه بأزمَّته؛ لأنَّ ما يطرُقُ الإنسانَ و هو ذاهلٌ و يفجأه و هو غافلٌ، أعظمُ نكايةً لقلبِه و إيجاعاً لنفسِه مِمّا يَطرُقُ و قد أخذَ له اهبتُه، و أعدَّ له عُدَّته» (شریف الرضی، 1422: 326).
در شرح فارسی کتاب شهاب الأخبار قضاعی چنین آمده است: «صبر آن بود كه به حال اوّل كند؛ يعنى چون سختى به وى رسد به نفس و مال صبر كند نه آنكه گرم ايستد و آنچه تواند كردن از فرياد و هرزه بكند و خداى تعالى را بيازارد و چون آتش [حدّت و سورتش فرو] نشيند گويد: من صابرم.»(قضاعی، 1361: 81). زبیدی صاحب تاج العروس چنین آورده است: «الصَّبْرُ عندَ الصَّدْمةِ الأُولَى»، أَي عندَ فَوْرةِ المصِيبةِ و حَمْوَتِها»(حسینی زبیدی، 1414:ج17/407). فیومی صاحب کتاب المصباح المنیر در شرح حدیث مذکور چنین نوشته است: «وَ فِى الْحَدِيثِ «الصَّبْرُ عِنْدَ الصَّدْمَةِ الْأُولَى» مَعْنَاهُ أَنَّ كُلَّ ذِى مُصِيبَةٍ آخِرُ أَمْرِهِ الصَّبْرُ و لكِنِ الثَّوَابُ الْأَعْظَمُ إِنَّمَا يَحْصُلُ بِالصَّبْرِ عِنْدَ حِدَّتِهَا.»(فیومی، 1414:ج2/336)
- ص288. و یدُ الخلافةُ لا تُطاوِلُها یدُ. إعراب الخلافة، باید «الخلافةِ» باشد نه «الخلافةُ».
- ص315. هل یُرتَجی مَطرٌ بغیرِ سحابِ. ترجمه:«آیا از باران بی¬ابر امید ریزش توان داشت»!!، گویا استاد حریرچی «بغیر سحاب» را نعتی برای «مطرٌ» دانسته اند که دچار چنان سهوی شده اند، در حالی که اینچنین پنداری غلط می باشد. ترجمه درست چنین است: آیا بدون ابر، امید باران هست؟.
- ص317. إنَّ الحبیبَ إلی الإخوانِ ذو المالِ. ترجمه: «صاحب مال برای دوستان محبوب است»، «ذوالمال» را به «دارا» ترجمه کردن دقیق تر و درست تر است.
- ص318. یک دو کلمه از پایان ترجمه مصراع شماره 744 افتاده است.
- ص309. رِضی المُجتَنِی غایةٌ لیسَ تُدرَک ُ. ترجمه :«خشنودی خاطر گناهکار هدفی است که حاصل نمی شود»، سخن در این است که «مُجتَنِی» به معنای «چیننده میوه و..» است نه «گناهکار»، آن لغتی که معنای گناهکار دارد «مُجنی» است و نه «مُجتنِی».
منابع- البستي، محمد بن حبان أبو حاتم(1397ه.ق /1977م)، روضة العقلاء ونزهة الفضلاء، به تحقيق محمد محي الدين عبد الحميد، بيروت:دار الكتب العلمية.
- حسيني زبيدي، محمد مرتضى (1414)، تاج العروس من جواهر القاموس، به تصحیح هلالی علی و علی سیری، 20جلد، چاپ اوّل، بيروت:دارالفكر.
- رازی، عبدالقادر (1390)، امثال و حکم، تصحیح و ترجمه و توضیح فیروز حریرچی، چاپ چهارم، دانشگاه تهران.
- شريف الرضى، محمد بن حسين (1422ق / 1380ش)، المجازات النبوية، چاپ اوّل، قم: دار الحديث.
- قمی، ابوالرجاء(1363)، تاریخ الوزرا، تصحیح محمد تقی دانش پژوه، چاپ اول، تهران: مؤسسة مطالعات تحقیقات فرهنگی.
- فيومى، أحمد بن محمد(1414)، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، 2جلد، چاپ دوم، قم: موسسه دار الهجرة.
- قضاعي، محمد بن سلامة (1361)، شرح فارسى شهاب الأخبار(كلمات قصار پيامبر خاتم ص)، تصحیح جلال الدین حسینی ارموی، تهران: علمي و فرهنگي.
- مجموعه اشعار عربی، دستنویس شمارة Pococ.33 کتابخانة بادلیان آکسفورد، 713-700ق، فیلم شمارة 5045 کتابخانة دانشگاه تهران.
سهیل یاری گل دره
افزودن دیدگاه جدید