میراث مکتوب- مؤلّف حدایق السحر ذیل صنعت «مقلوب مُجَنَّح» آورده است: «مقلوب مجنَّح همین مقلوب کل1 است [الا آنک] آن دو کلمه که درونشان این دو صنعت بود نگاه داشته اند [ظ: نگاه داشته آید] تا یکی به اول بیت بود و یکی به آخر. مثالش:
ابداً بــندۀ مطــواعم آن را که به طــبع بــنـمــایـد ز بــدیــهـت به تـمـامی ادبا
و باشد که در اول و آخر هر مصراعی این نگاه داشته آید. مثالش شعر پارسی:
زان دو جــادو نــرگـس مخـمور با کـشّـی و ناز زار و گــریان و غریــوانم هـمه روز دراز2
هرچند رشیدالدین وطواط، ابتدا تصریح دارد بر آنکه در این صنعت دو کلمۀ مقلوب در ابتدا و انتهای بیت می آیند، اما در بیت عربی ای که به عنوان شاهد آورده است، کلمات مقلوب در ابتدا و انتهای هر دو مصرع آمده اند. در مصرع اول، «قاس» مقلوب «ساق» و «راس» مقلوب «سار» است. مثال پارسی ای که وی پس از بیت عربی آورده کاملاً با تعریف وی منطبق است و به جای خود آمده است، اما بیت عربی مذکور بایستی در قسمت بعد -که بحث از قلب در دو مصراع است - مطرح شود، و از آنجا که وطواط همواره شواهد عربی را قبل از شواهد فارسی ذکر می کند، بنابراین بیت عربی مورد بحث می بایست قبل از بیت «زان دو جادو نرگس...» بیاید.
افزودن دیدگاه جدید