میراث مکتوب- بر اساس آنچه در شاهنامه آمده است، بزرگمهر حکیم در سن جوانی به جمع هفتادنفرۀ حکیمان و دانایان دربار انوشروان می پیوندند. وقتی در جمع دهان به سخن می گشاید همگان از دانش و هوش او دچار حیرت می شوند و مشکلات و مسایل خود را از او می پرسند. یکی از سؤال های دانایان از بزرگمهر این است: «با چه کاری می توان نیکنام و عاقبت به خیر شد؟ بزرگمهر در پاسخ می گوید: از گناه دور شوید، همه جهان را مانند وجود خود بدانید و آنچه را که برای خود نمی پسندید برای دیگران نخواهید: يكى گفت كاندر سراى سپنج نباشد خردمند بىدرد و رنج چه سازيم تا نام نيك آوريم در آغاز فرجام نيك آوريم بدو گفت: شو دور باش از گناه جهان را همه چون تن خويش خواه هر آن چیز کانت نیاید پسند تن دوست و دشمن در آن بر مبند» (فردوسی، شاهنامه: 2/1483) نوع سؤال درباریان نشان از آن دارد که آنچه در زندگی مهم است، نیک نامی و سربلندی و عاقبت به خیری است که غالب بر فرومایگی و حقارت است. فردوسی، از زبان بزرگمهر، اشاره به اصلی می کند که در همۀ ادیان و مکاتب اخلاقی به آن اشاره شده است: آنچه برای خود می خواهی برای دیگران هم بخواه.
برای بهره گیری از ادامه مطلب، روی «دریافت فایل» کلیک کنید.
افزودن دیدگاه جدید